رباتی که برای رفع فیلتر سایتهای علیا و سفلی ازش اشتراک فیلترشکن خریدم بهم پیام داده.
صحبتش رو با «عزیزم» شروع کرده و چهارتا کلمه نگذشته، تهدیدم میکنه:
«عزیزم اگر تا ۲۴ ساعت دیگه تمدید نکنی، نه کانفیگ داری، نه هدیه تمدید. تمدید میکنی یا نه گوساله؟»
خواستم ازش بپرسم:« این عزیزم از اون عزیزم گفتنای ما دخترا که معادل فحشهای «ک» دار آقایونه هست؟»
ولی یادم اومد کانفیگشون به درد عمه شون میخورد.
این کانفیگی که به من داده بودند، بعد دو هفته کار کردن یه روز که به زور داشتم وصال میکردم باهاش گفت:
« چرا نمیفهمی؟ من دیگه دوستت ندارم، دیگه نمیتونم. من هدفم این بود که نقاش بشم، سِروِرَم گفت تو کانفیگ فیلترشکن شو، کنارش نقاش بودنم ادامه بده. ولی من میخوام برم دنبال رویام. من دیگه نمیتونم! از من بکش بیرون.»
بعدم وصالمون به فراق کشید.
یاد طلاقم از کانفیگ عزیزم که افتادم عصبی شدم، به ربات پیام دادم گفتم:« گور بابات» و با اشک کانالهای پروکسی و کانفیگ رو سرچ کردم.