وَ بِلاگ

معماری

معماری داستانی+ 1 توصیه

از اصلی‌ترین کلیدواژه‌های این سایت معماری است. اما خب هنوز در صف است و نوبتش نشده که به آن بپردازیم اما وبینار نوشتیار آقای شاهین کلانتری همین امروز و آنچه قسمت مهمی از هدف من برای موضوع معماری و نوشتن بود دراین وبینار مطرح شد که باعث شد اندکی رسیدن

خواسته

تفاوت خواسته و نیاز به زبان ساده+ 1 تمرین

“من می‌خواهم ارشد بخوانم و دور دنیا را بگردم و پولدار شوم و ماشین بخرم و به عنوان نخبه برگزیده شوم و کتاب بنویسم و در تاریخ ماندگار شوم و باعث تغییر اجتماعی گردم.” بسیار عالی. اما نقدن چه دارید؟ هنوز هم در مرحله خواسته‌ها گیر کرده‌ایم یا می‌دانیم که

شخصیت

آموزش شخصیت‌پردازی برای داستان نویسی و توسعه فردی+ 2 تمرین

“شخصیت شما خیلی بی شخصیت است.”* بله عزیزانم درست خواندید شخصیت‌پردازی برای داستان و توسعه فردی. اصلا نویسندگان شخصیت‌ها را ساختند تا بیان‌گر قسمت‌های مختلف درون‌شان باشد که هرکدام می‌تواند دنیای خود را داشته باشند و رشد کنند. قبلا اشاره کردم که یکی از راه‌های بهبود نویسندگی اینست که بتوانیم

ایده

چگونه ایده‌پردازی کنیم؟ 1 بار برای همیشه! (مدل آکاردئونی)

دوستان عزیز دقت کنید! ایده از زیر بته به عمل نیامده! ایده هم مثل خود شما خانواده‌دار و بچه رو هم رفته روزگار است. اما گاهی طوری می‌گوییم ایده از کجا پیدا کنیم انگار دنبال پشکل گوسفند در انبار کود هستیم! این نگاه به ایده خیلی غیرمحترمانه است! عده‌ای هم

کار

چرا به هیچ کار‌ی نمی‌رسیم؟+ 1 تمرین

“من به هیچ کاری نمی‌رسم چون سرم بسیار شلوغ است و برنامه‌های جانبی زیادی دارم.” این جمله را خودم و دیگران زیاد به کار برده‌ایم. زمانی‌که به رضایت و اهداف روز خود نرسیده‌ایم و با خود گفته‌ایم که داشتن برنامه‌هایی متعدد ما را به این روز انداخته است. اما آیا

برنامه

بیستی که 0 شد| اهمیت داشتن پلن B!

‌از وقتی تصمیم گرفتم هر شب در وبلاگ سایتم بنویسم، حتی یک شب نبود که پست نگذاشته باشم تا اینکه در بیست مرداد صفر پست برای وبلاگ نوشتم. این مدت درگیر بزک و آپدیت سایت بودم و به اینکه در سایت بنویسم نمی‌رسیدم. همینجا بود که داشتن یک پلن B

اهمال

اهمال کاری و راه‌های نرفته‌اش +1 راه حل

اهمال کاری فرزندی بود از مادرش “تنبلی” و پدرش “نکن”(این پدر برخلاف پدرهای بکن، نکن کلا اهل نکن است! فقط یکبار رفت سراغ بکن که باعث شد اهمال جان به دنیا بیاد). تمام لحظات زندگی اهمال، دقیقا در همان نقطه‌ای که به دنیا آمده بود؛ گذشته بود. اهمال به مادرش

کلامی

توسعه کلامی با نوشتن+2 پیشنهاد

“چرا مثل آدم حرف نمی‌زنی؟”، “فلانی یک گاو به تمام معناست دیدی با مادرش چطور صحبت می‌کنه؟”، “شوهرم خیلی بهم امر و نهی می‌کنه منم از لجش تو غذای مادرش تف کردم!”، “رئیسم زیادی اولدورم بولدورم کرد منم زیر پایی کشیدم براش.”، “ترامپ به بایدن گفت پیر گوزو، مرتیکه قرشمال

جذاب

چگونه جذاب باشیم نه منفور؟+3 نکته

“ببین مردم چی می‌پسندن، همان کار را بکن.”، “اگر اینطوری حرف بزنی، هیچکس سمتت هم نخواهد آمد. یه کم جذاب باش.”، “اخلاق سگت را عوض کن.” این جملات حتما برای همه ما آشنا هستند. دیگر حداقل یکبار یکی‌شان را شنیده‌ایم. خصوصا زمانی که خواسته‌ایم کسب و کاری راه بیندازیم یا

ایده

با ایده‌های خام چه کنیم؟

ایده خام را تا آتشش ندهیم که پخته نمی‌شود. خیلی از ماها از ایده خام می‌ترسیم. در واقع از ارائه‌اش به دیگران و اینکه در نهایت علیه ما استفاده شود می‌ترسیم. در این موارد چه کنیم؟ اگر خیلی ریسک پذیر هستید، آن را به صورت کاملا عمومی به اشتراک بگذارید

تغییر

چگونه بفهمیم تغییر کرده‌ایم؟+ 3 نکته

مخاطب عزیز؛ تغییر‌ی در روند پست امشب ایجاد می‌کنم. در حالی‌که فردی هستم با تعداد کتاب‌های خوانده شده زیر 200 عدد، ابلیس خودشیفتگی را که گوشه اتاق لم داده بود صدا کردم تا برود در جلدم که این پست را بنویسم. من در تنهایی‌های بدون کتاب خود لحظه‌ای تسلیم نشدم

سوال

سوال‌ بد یا مای آسیب پذیر؟

در گذشته یکی از ویژگی‌های انسان‌ها این بود که هر چیزی را می‌پرسیدند و پرسش راجع به هر چه که بود بد به نظر نمی‌آمد. در واقع انسان ذات کنجکاوش را در همین پرسش‌ها نشان می‌دهد و کنجکاویست که ما را به کشف و اکتشاف هدایت می‌کند. در گذر زمان