یکی دو بار بیشتر تو زندگیم سعی نکردم وسایلم را در مقیاس بزرگ به هم بریزم و از نو بچینم!
دلیل خاصی نداشته!
اگر وسایل را به هم بریزی نمیدانی چه خاکی بر سر بریزی!
دیروز کیبوردم خراب شد و روند پست گذاریم مختل شد!
دارم بهانه میارم چون لپ تاپ بود. اما بهانه نیست چون فایل تو لپ تاپ نبود!
از جمله مشکلاتی که به شخصه ازش رنج میبرم ندانستن و سردرگمی نیست!
تلنبارشدگی آموخته ها و گفته ها و نگفته ها و کرده و نکرده هاست!
مخصوصا در رابطه با موضوعی مثل نوشتن!
صفر بودن در این مواقع بسیار خوبست!
شفاف و ساده شروع میکنی و یاد میگیری.
اما اگر مدتها یاد گرفتی و حالا با کوهی از داده ها مواجه هستی، ممکنه کلا قید همه چیز رو بزنی!
تلنبار شدگیهایی از این دست یبوست نیست که، روغن کرچک بخوری دسته به دسته بی نظم و ترتیب بریزه بیرون!
تنها چیزی که لازم داری واقعا شروع کردن از یه گوشه هست!
و برای اینکه این گوشه و تلنبارها که سقوط میکنند تو خونه همسایه نرن که باعث شرمندگی بشن، درها رو ببند و در تنهایی گوشه رو بگیر بکش بیرون تا تلنباری سقوط کنه!
نوشتن درمان است برای هر آنچه از ذهن و قلب انسان میگذرد.
روزانه نویسی، آزاد نویسی، هزار کلمه نویسی و… بهترین قالبها برای برون ریزی و طبقه بندی ذهنی و قلبی و از همه مهمتر شناخت خویشتن است.
ما انسانها بسیار فراموش کاریم!
تا ذهن و قلبت را جایی حک نکنی و دستشون رو بند نکنی، شنهای سرگردانی هستند که با هر بادی میوزند و بالا و پایین میروند.