جستجو کردن
بستن این جعبه جستجو.

چرا نمی‌توانیم بنویسم؟| درمان گیر کردن هنگام نوشتن!

امی دیردون در کتاب الگوهای جهانی داستان اشاره می‌کند که، وقتی در نوشتن ادامه داستان گیر کردید، از آزاد نویسی استفاده کنید!

مثل اینکه روی کاغذ با خودتان حرف می‌زنید. مثلا: “می‌خواهم بفهمم در این صحنه مشکل فلان شخصیت با دیگر شخصیت چیست؟ در این فکر بودم…”

شاید بگید خب من اصلا چیزی به ذهنم نمی‌رسه که بخوام بنویسم!

دقیقا در همین لحظه باید بنویسید!

بنویسید: “اینجای داستان هیچی به ذهنم نمی‌رسه، این شخصیت فلان کار رو کرده و حالا همه گیر افتادیم، شاید بهتره برگردم به عقب و یکبار این پروسه رو مرور کنم و برداشتم رو بنویسم! احتمالا نکاتی هست که بهشون دقت نمی‌کنم که اینطوری می‌شه و…”

زمانی که انسان به این نتیجه رسید که همه بایستی خواندن و نوشتن را بدانند، صرفا برای اینکه بتونند مدرک و معدلی دست و پا کنند این سیستم رو نساخت!

اهداف بزرگتر و جدی تری پشت این توانایی و اجبار همگانی انسانها به خواندن و نوشتن بود و هست!

ملل زیادی به این نتیجه رسیدند که اگر یک کار هست که به جز کارهای روتین زندگی باید انجام بدیم نوشتن هست!

حرف زدن و فکر کردن، هر چند ممکن هست در ابتدا به علت سرعت بالاتر وسوسه انگیز به نظر برسند یا نوشتن را بی اهمیت جلوه دهند!

اما تمام فراموشی ها و آزار به یاد نیاوردن، گیر کردن در چرخه وسواس فکری و عدم توانایی ارائه به جمعیت زیاد در قالب گفتار و مشکل ماندگاری آن و حتی همین مشکل زیاد بودن سرعت مغز و گذر سریع، علتی بود که بشر را به سمت نوشتن سوق می‌داد.

هر انسانی نیاز دارد که بنویسد. اگر ننویسد و روی کاغذ خود را نبیند آنچه در او شکل می‌گیرد اغلب ذهنیتی غیر پیشرو و مخل رشد و آرامش است. تکرار مکرراتی که راه به جایی نمی‌برد.

در نویسندگی هم همین است!

اگر جایی که گیر کردید به جای آزاد نویسی، بیشتر بر حرف زدن و فکر کردن تمرکز کردید، مهمترین چیزی که از دست داده اید ثبت ایده های ارزشمند و مشاهده مشکلات و حفره های فکری و گفتاری درباره نوشته تان است.

اینکه منتظر الهام و الناز و الهه و آلاله و… بمونید خیلی بهتون کمک نمی‌کنه!

هر جا گیر کردید آزاد بنویسید! آزادانه بنویسید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *