جستجو کردن
بستن این جعبه جستجو.
فهم

آیا حرف دهانمان را می‌فهمیم؟ خون، اشک و عرق فرقی دارند؟

امروز نقدا هنر شناخت، فهم و درک معنای کلمه رو با یک مثال خیلی خوب شروع می‌کنم.

توان شناخت و درک واقعی کلمات، این روزها کیمیاست.اگر در این مورد حتی شک دارید کافیه یه سری به توالت عمومی تاریخ بشریت و البته نعمت ابلق، اینستا بندازید!

دعواها در واقع جایی شروع می‌شه که، گاو درون ما (که در پست قبلی بهش اشاره کردم) در دنیایی از مهملات و پراکندگی ها بال بال می‌زنه و مثل طوطی هر چیزی رو می‌بینه تکرار می‌کنه. تازه طوطی درونمون هاری هم داره گاز می‌گیره!

اما یک کلمه را معنا کردن، به خون و اشک و عرق ریختن نیاز داره. انبار کلمات داشتن، بدون وجود در و دیوار این انبار، که مبنا و پایه ساختار ذهن و ادراک ما رو تشکیل می‌دن به هیچ دردی نمی‌خوره. مزرعه ذهنی که بی نهایت به نظر می‌رسه، اما در واقع هر چی توش هست رو باد می‌آره و می‌بره.

مثال درخشان اهمیت درک و شناخت واقعی کلمات، اثر هنری زنده ایست به نام گروه آوازی “Red Velvet“!

گروهی که به معنای واقعی کلمه “تله” هستند. تصویرِ تمام نمای کانسپت هنری گروه مخمل سرخ، دقیقا در همین کلمه خلاصه می‌شه!

پنج سال پیشا بود که این گروه رو کشف کردم و دیگه منم در “تله” این گروه گیر افتادم.

در عهد شاه وزوزک خدا بیامرز که تو اینستا می‌نوشتم(و انشاالله به زودی دوباره ظهور می‌کنم  تو اینستا) پستی هوا کرده بودم راجع به علاقه ام به کلمه کانسپت و روش شناخت با کمک این کلمه رو در توضیح داده بودم.

علاقه وافرم به این کلمه، بی ربط به رشته تحصیلی دانشگاهیم و علاقه ام به معماری هم نیست.

فهمیدن کانسپت چیزها در دنیا می‌تونه راهگشا باشه(البته به شرطی که کانسپت ما از چیزها قابلیت آپدیت داشته باشه. آپدیت نه به معنای تغییر! به معنای بسط و قبض! هر کانسپتی از هر چیزی دارید که قابل باز تعریف و بررسی نیست و به نظر نهایت زیستی انسان و جهان میاد اگر روش شناسی نداره به درد عمه بزرگ بزرگتون هم نمی‌خوره ).

در حال حاضر کلمات مثل نقل و نبات مصرف میشن توسط آدمها ولی راهگشا نیستند. چرا؟

زیر یک درصد احتمال می‌دم به کلماتی که به کار می‌بریم و معنایی که دارند ذره ای دقت کنیم. الان کلمه آب رو در نظر بگیرید.

معنی آب چیه؟

تصویر آب در ذهن شما چیه؟

لیوان آب؟

دریا؟

برکه؟

باران؟

با چنین ذهنیتی، ترسناکه اگر خیلی با اطمینان حرف بزنید اما، روش و متدی جدی پشت حرفتون نباشه. به عبارتی اگر چنین کردید آب در ابعاد ذخایر جهان قطع هست براتون!

گاهی چسبیدن به یک کلمه کافی هست تا ببینیم تعریفی که حتی از یک کلمه می‌دیم چیزی بیش از احساسات چند گانه ما انسانها شامل؛ نفرت، حقارت، حسد، غرور و طمع نیست!

از چند سطر هم فراتر نمی‌ره و جز شکواییه شکل دیگه ای هم نداره.

یک کلمه را انتخاب کنید و جهان را به واسطه آن تفسیر و تبیین کنید.

به اندازه پنج سال هم نه اصلا، به اندازه یک سال زندگی رو در قالب اون کلمه بیان کنید. می‌تونید؟

اگر نه وقت نگرانی هست. آب طلا بخورید فشارتون نیفته.

گروه رد ولوت در چشم من نمادی از هنر هست. در واقع “نیرویی” که کلمه رو در ابعاد متن و تصویر به کمال می‌رسونه.

کانسپت سرخ و مخمل! کانسپتی دو گانه از لطافت و ظرافت و بلوغ و جدیت!

و این دو گانگی رو در قالب “تله” و “تلاش برای رهایی از این تله” یا “دست داشتن در طرح این تله” نشون می‌ده.

اما هیچ کدام از این “تله” ها جداگانه نیستند. باز هم “تله” هستند که جهان رو می‌تونند با همین کلمه تفسیر کنند!

مفهومی که اصلا کودکانه نیست و بسیار جدی تر از این حرفاست که شما رو با معماری رترو، ابسترکت، لباس، آرایش ملوس و موزیک ویدیوهای وابسته به مفهوم “سرخ” گول بزنه.

گروه رد ولوت تصویر زندگی هست.

انسانها در تله می‌فتند، دیگری رو در تله می‌ندازند. این تله گاهی عشق است و گاهی تمام احساسات منفی یا حتی خوشحالی!

دختران مخمل سرخ رابطه پیچیده ای با یکدیگر و  دنیا در این مفهوم دارند. دخترانی که به یکدیگر آسیب وارد می‌کنند اما، باز هم چنان در هم تنیده هستند که هیچ چیز پیوند آنها را از بین نمی‌برد.

دخترانی که در یک انگاره فمینیستی مردان را شکار می‌کنند و آنها را می‌کشند و پیراهنشان را هم به عنوان غنیمت در موزه شخصیشون آویزون می‌کنند.

دخترانی که ظاهرا در جستجوی شادی و آرامش و عشق هستند اما در واقع بیشتر شبیه یک جامعه و فرقه ای با آداب و مناسک جادوگری و نیروهای ماورایی هستند.

از این گروه در آینده بسیار خواهم نوشت.

گروهی که از تمامی عناصر بصری و سمعی مانند فیلمها و داستانهای روانشناختی و ترسناک برای بلوغ و کمال کانسپتشون بهره گرفته و آردها الک کرده و الک رو به دیوار آویختند.

آنها از نیروی تک آهنگ هتل کالیفرنیا گرفته تا سینمایی قوی سیاه و نقاشی های هیرونیموس بوش شجاعانه در روند ساخت موسیقیشان استفاده کردند و حالا در جدیدترین موزیک ویدوشان المانهای فرقه ای فیلم میدسامر(نیمه تابستان) را برای مخاطب به ارمغان آورده اند.

در تک تک این ویدیوها و آهنگها آنچه به چشم می‌خورد همان تک کلمه است! “تله”!

توان استعاری این گروه انقدر قوی هست که ترکیب “solar system” در آخرین اثر آنها به همان اندازه که به سیستم کیهانی و کهکشانی ما اشاره دارد، به سیستم فرقه خورشید پرست داخل موزیک ویدیو(باز هم مرتبط با فیلم نیمه تابستان) نیز مربوط است!

وقتی تیزر جدیدترین موزیک ویدیو این گروه را دو روز قبل نگاه کردم بیشتر فکر کردم اگر این کانسپت و آهنگ توسط دو یا چند مرد اجرا می‌شد و طعمه‌ها مردان بودند، داستان باز هم می‌توانست چشم نواز باشد و به یاد ماندنی.

این قابلیت گروه رد ولوت را نشان می‌دهد که چنان مفهومشان را بازنمایی کرده اند که، دنیا قابلیت تعریف در آن را دارد.

کانسپت شما چه کلمه ای را در بر می‌گیرد؟

چند سال برای معنا کردن متنی و تصویری این کلمه کوشش کرده اید؟

چقدر حرف می‌زنید؟

چقدر حرفهایتان تکراریست اما به جای معنا بخشی فقط سخنی برخاسته از احساس؟

راستی در این اثر تا حدودی رگه های فیلم مرد حصیری که اثر اصلی نیمه تابستان است را نیز میبینیم. دختری که گم شده. اما این بار افسری نیست که دنبال این دختر باشد و برای نجات. عشقی بیمارگونه از جانب دختران است که آن دختر را به مثابه فرستاده آسمانی تصاحب می‌کند.

موزیک ویدیوی جدید گروه مخمل سرخ را با حال و هوای موسیقی دهه هفتاد میلادی در اینجا ببینید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *