چند وقت پیشها یه ویدیوتصادفی از یوتیوب یه دختر خانم جوان ایرانی رو میدیدم با موضوع: “تو ننه ات آمریکاییه یا بابات که انگلیسی حرف میزنی؟”
در اون ویدیو داشت راجع به این حرف میزد که چقدر مردم براش کامنت میذارن راجع به اینکه انقدر انگلیسی صحبت نکن، تو ایرانی هستی، پارسی هستی و… به زبان خودت سخن بگو و این دختر خانم داشت به این موضوع از زاویه دید و تجربه شخصیش میپرداخت.
گفت من از بچگی پدرم باهام انگلیسی صحبت کرده و ما تو خونه همیشه انگلیسی صحبت میکنیم.
ایشون در ادامه حرفشون با ارائه مثالی از زبان فارسی و انگلیسی نتیجه گرفتند که زبان فارسی زبانی به شدت محدود و به روز نشده هست که اصلا توان تولید کلمات جدید نداره، اما برعکس زبان انگلیسی تند و تند لغات جدید بهش اضافه میشه.
از اونور تو اینستا خصوصا در سالهای اخیر که نگاهی ملی گرایانه در حال رشد هست و نفرتها و دعواهای تاریخی بالا گرفته مردم دارن میزنن تو سر و کله هم که آی عربی حرف نزن، مگه تو عرب هستی مگه تو فلان هستی؟
ورودی های فرانسوی زبان فارسی فعلا بیچاره ها دارند موز برمیدارند تا ببینند کی نوبتشون میشه.
برای من هر دو این نگاهها، هم بسیار قابل درک هست، هم ممکن النقد!
بله دوست داشتم از این کلمه استفاده کنم چون دقیقا میخوام به همین موضوع اشاره کنم.
دختر خانم جوان نکته مهمی رو بیان میکنند. در فهوای کلامشون این نکته نهان بود، که زبان بر ارتباط و ارتقا استوار است و اگر چنین نگردد، کارایی خود را از دست میدهد.
بر خلاف نظر دختر خانم جوان فکر میکنم دانش لغوی پایین از زبان فارسی میتونه ما رو به چنین نتیجه ای برسونه.
در صورتی که اگر فقط به لغت نامه دهخدا یا معین رجوع کنیم با دریایی از کلمات فارسی مواجه میشیم که حتی فکر نمیکردیم چنین یا چنان معنای زیبایی بدن!
شاهین کلانتری در سایت یادداشتهای شخصی خودش ترکیب “قشقشه کلمات” رو به کار برده. “قشقشه” به معنای صدای جلز و ولز گوشت روی آتش هست. حتی برای یک صدا کلمه ای وجود دارد. کلمه ای با آوا و تلفظ جالب. شاید شما رو یاد کلمه “قشقرق” بندازه حتی.
این از این نکته راجع به محدودیت زبان فارسی که منصفانه نیست و حتی ادعایی روشمند نیست!
اما راجع به حساسیت به ملیت زبان ها!
آنچه لازم هست مورد توجه قرار دهیم اینست که ملیت و کشور مفاهیمی نوین تر هستند و مرز و قوم و قومیت پیشتر در گذشته معنا و مفهوم داشتند و برخلاف انسان هزار سال گذشته تا به امروز، خیلی دعوایی سر زبون نداشتند. اقوام سامی و هندواروپایی بسیار در هم تنیده بودند و زبان میان آنها نقش اصلی خود را ایفا میکرد! ارتباط!
وجود دریای سرخ، راه ابریشم و شوق انسان به کشف همگی ارتباط را از خاور دور تا غرب آسیا ممکن ساخته بود!
زبانها به شکلی بسیار زیبا از یکدیگر کلمه قرض میکردند و به زبانهای هم اضافه میکردند و همدیگر رو غنی تر میکردند. یه جورایی انسانهای گذشته بیشتر و بهتر زبون هم رو میفهمیدند تا امروز!
این توانایی در زبان ژاپنی هم وجود دارد. زمانیکه تحت سلطه چین باستان، زبان چینی و کانجی ها بود که توسط ژاپن و ملل کوچک کره استفاده میشد.
زبان ژاپنی با اختراع الفبای خود رسمیتی ایجاد کرد اما از قریب به اتفاق اکثر کانجی های چینی استفاده میکند و معنایی جدید به آنها میدهد و آنها را ژاپنیزه میکند.
این باز هم توانایی شگرف زبانی را نشان میدهد. همانطور که زبان انگلیسی همین کار را با زبان لاتین میکند.
اگر چه در تصور امروزی تر که زبان را سدی برای تهاجم میدانند یا نادانهایی که گمان میکردند با گرفتن یک زبان و دادن زبانی دیگر، مغز انسانها تغییر میکنند، چنین نبود و نیست.
روند فکری و اندیشه انسان بسیار تحت تاثیر زبان هست اما موضوعاتی همانند هویت و … آنقدرها که انسان فکر میکند موضوعات صلب و سفت و سختی نیستند.
اینکه انسانها در نقطه ای از کره خاکی قرار میگیرند و چیزها به آنها نسبت داده میشوند در واقع فقط ذهن سپاری است!
فرقی ندارد، ملیت باشد، قومیت باشد، مذهب باشد یا هر چیزی!
هیچ جای هیچکس ننوشته ایرانی یا ژاپنی! هیچ جای هیچ کس ننوشته لر یا ژرمن! هیچ جای هیچکس هم ننوشته بودایی یا مسیحی!
همه این موضوعات در واقعیت ذهنیتهای خارجی هستند که پس از تولد توسط افراد در فرزندان نهادینه میشوند.
آیا این به معنای بی اعتباری اینهاست؟ بله و نه! تا زمانی که هر کدام بر توسعه و ارتباط نیفزاید بی اعتبار است!
در واقع خود، خودش را بی اعتبار میکند و با هیچ زوری هم قابلیت فرو کردن به دیگران نیست. پوسیده میشود و نخ نما! راجع به اعتبار هم توضیح خواهم داد.
برخلاف ذهنیت انسان امروز که خصوصا به دلایل تاریخی و اجتماعی زبان ملیت و مذهب و قومیت و… را مایه جدایی و مرز و الک میداند، زبان و تمامی این موارد برای ایجاد ارتباط و حرکت به سمت آزادی و رستگاری انسان بنا شده اند و هر کس که بخواهد به واسطه هر کدام چیزی را حذف کند، تنها کاری که کرده است بیهودگی است و بی اعتباری آن برساخت.
برخلاف عزیزانی که به شدت بر به کار گیری زبانهای دیگر خصوصا عربی در حال حاضر حساسیت دارند، من این ویژگی را نقطه قوت و توانمندی شدید زبان فارسی میبینم.
کافیست نگاهی به سایت آبادیس بیندازید. در آنجا میبینید چقدر زبان سامی عربی از زبان هندواروپایی فارسی لغت گرفته و برعکس. شاید شماها سر این چیزها دعوا میکنید. اما… شوخی میکنید دیگه؟
اصلا میفهمید این چه قابلیت بزرگی از این زبانها را نشان میدهد؟
اینکه زبانی آنقدر توانایی ارتباطی و ادغام و به کار گیری دارد که میتواند لغات را از هر زبانی بگیرد و در ساختار خود به بهترین شکل معنا سازی کند و کاربرد داشته باشد.
ایران دروازه ملل است. دروازه ملل در صورتی رشد میکند که به جای سد و دیوارکشی اطراف خود، ارتباط برقرار کند. این ویژگی بسیار در زبان فارسی یافت میشود.
همین کلمه فهم و فهمیدن! شاید معادل فارسی آن یافتن باشد. اما زبان فارسی با گرفتن کلمه فهم و اضافه کردن “ایدن” کلمه یافتن را به حالتی هوشمندانه ارتقا داده! این از ضعف زبان فارسی نیست.
جبهه گرفتن مقابل این موضوع و نفرت از زبانهای دیگر تنها از تعصبات بی اساسی سرچشمه میگیرد که به معنای واقعی کلمه مانع توسعه و رشد و آزادی هستند.
این نقطه درخشان زبان فارسی هست.
اگر به واسطه حملات تاریخی کسانی که دوستدار پاکسازی زبان فارسی بودند(که در واقع کلمات مشابه بین اقوام بشری بسیار زیاد است و به قبل از مرزبندی و کشورگشایی ها بر میگردد)، در چنین وضعیتی فردوسی یادواره زبان را برمیگرداند.
اما زبان فارسی از حملات عربی و حتی فردوسی هم عبور میکند و نشان میدهد چنان قابلیت انتقال معنایی دارد که میتواند از زبانهای بسیاری لغات فراوانی بگیرد و آنها را فارسی سازی کند و به زبانها دیگر هم لغات بدهد و آنها را غنی کند.
زبان برای فهم و گذر از فهم و رسیدن به ادراک و شناخت ساخته شده است. نه برای دشمنی و برتری جویی یا تسلط!
اگر زبان رو چنین نگاه کنیم نتیجه اون بی سوادی شدید انسانها در فهم و ادراک است و سلطه جویی و دیکتاتوری!
با تعصبات نا به جا نعمت و داشته زبان را به گند نکشیم.
از زبان برای فهم و ادراک صحبت کنیم و گرنه شبیه کسی میشویم که در قبیله ای دور افتاده زندگی میکند و هر چقدر فرستاده قبیله ای دیگر تلاش میکند ارتباط برقرار کند، فقط میگوییم اومپا اومپا!
کافیست نگاهی به لیست زبانهای نابود شده بندازید! این زبانها حتی دیگه وجود ندارد!
اما انسانها هستند. قبایل و کشورها ارتقا یافته اند و با دست اندازی به گذشته نعمات و توسعه یافتگی ها رو از بین نمیبرند.
برخلاف زبانها نابود شده، زبان فارسی آنقدر زبانی منعطف بوده که از قبایل مختلف ناحیه اوراسیا برای دریافت کلمه و واژه سازی استقبال کرده و توسعه یافته است. شاید امروز به دوستتون که رسیدید نگید: “چگونه ای ای یار؟” اما به راحتی میپرسید: “چطوری داداش؟”
زبان بر پایه تبادل است که میماند و میسازد و پیش میرود! نه بر پایه نگهداشتگی! اینطوری زبان گند میکند! عفونت میشود و به درد نمیخورد!
از زبان عربی به عنوان نمونه یاد میکنم چون حتی این زبان بین قومیت و قبایل و ملل عرب زبان هم یکی نیست و بسیار ارتقا یافته و خیلی لغات حذف شده یا جایگزین شده یا اصلا شکل و تلفظی دیگر پیدا کرده اند که پیچاتون میریزه، چرخ دنده هاتون میمونه!
کافیه در یوتیوب سرچ کنید تا با این موضوع بیشتر آشنا بشید!
این قسمت رو جوانان زیر سی سال بیشتر درک میکنند که طرفدار کی پاپ هستند! حتی در این موسیقی حجم لغات و جملات انگلیسی به شدت در حال افزایش است.
زیرا زبان کره ای، بسیار گوشه گیر است و بیشتر از زبانها چینی و ژاپنی لغت پذیرفته است و تاثیرگذاری زیادی بر زبانها دیگر نداشته است. به همین دلیل کرهایزاسیون کردن لغات انگلیسی در این زبان بسیار است.
این هم باز قابلیت شگرف زبان ها را نشان میدهد.
زبانها را دوست بداریم و از تفکرات کودکانه این مال من، این مال تو عبور کنیم. اصلا یادگیری زبان با هدف ارتباط است.
اگر ارتباط برقرار نمیکنید یا وجود نداریم یا نئاندرتال باقی میمانیم!
زبان فارسی قدیم را یاد بگیریم، کلماتش را ببینیم و بسنجیم. اگر آپدیت شده اند آن را به فال شگفتی زبان بگیریم و این توانش را به ضعفش تبدیل نکنیم.
زبان فارسی زبانی قدرتمند در ارتباط و توسعه است. آن را بیهوده به تعصبات خود آلوده نکنیم.