حاضرترین خاطرهام از لحن برمیگردد به نصب فایل فتوشاپ برای دوستم. مشکلی پیش آمد و من به او پیشنهاد دادم از روشی که گفتم استفاده کند. اما دوستم با جستجو، فایل گم شده نصب را پیدا کرده بود و با کپی کردن آن در محل نصب برنامه مشکل حل شده بود. من این راه را به عنوان آخرین مرحله در نظر گرفته بودم تا در فاصله امتحان روشهای دیگر، دوستم بداند در موقعیت مشابه راههای دیگری نیز هست.
وقتی دوست عزیز پیام داد نوشت: “خودم با جستجو در گوگل فایلش را پیدا کردم.” من کمی از لحن این پیام رنجیدم. احساس کردم اگر راهش را میدانستی و گوگل کرده بودی دیگر چرا مرا به زحمت انداختی نسناس!
در پاسخ گفتم: “من ترجیح دادم مراحل دیگه را بیازمایی و گرنه همین راه را اول به تو میگفتم.” دوستم هم همچون من، آنسوی خط، رنجید و از لحن نوشته من اینطور برداشت کرد که رنجیدهام و همانند بچهای لوس دارم میگویم من خیلی بهتر بلدم و تو احمقی بیش نیستی که به گفته من عمل نکردی!
اگر کلمات امضای شخصیت ما هستند، لحن، کیفیت و ساختار خطوط و اشکالیست که برای امضا از آن استفاده میکنیم. جملات ما شبیه انسان نیستند، سر و شکل ندارند که! اما لحن همین سر و شکلیست که به آن میدهیم. یک خط صاف احتمالا ثبات، آرامش و تعصب را میتواند نشان دهد. خطوط کج و معوج، خشم، هیجان، عصبانیت، نیروی جوانی و گستاخی را در نظر میآورند. لحن عملکردی مشابه همین خطوط دارد.
تا به حال شده کسی حرفی بزند که شما بسیار با اساس آن موافق هستید ولی به علت لحن گوینده آن، دلتان نخواسته حتی خلط روی خودش و حرفش بندازید؟
پیشتر گفتهام که انسانها در هر صورت چه بخواهند چه نخواهند در حال متقاعدسازی جهان اطرافشان هستند تا بتوانند خطرات و تهدیدها را به امکانی برای آرامش و موفقیت تبدیل کنند. اما به هر صورت تضادها و تناقضهای حاصل از جنگ ارادهها این میان تعیین کننده به نظر میآید.
لحن در این مواقع آینهای رو به حقیقت درونی ماست. دیدهاید افراد معروفی را که با آرامش شروع میکنند و حرفهایشان صلح آمیز به نظر میآید و خبر از آرامش درونی و عشق آنها به دنیا میدهد؟ ناگهان در میان همان بحث و گفتگوها نقاب لحنشان میشکند و لحنی دیگر بالا میآید که نشان میدهد بعد دیگر شخصیتی دارند که بسیار عصبی یا مغرور و بیش از حد خوددوستدار است؟
البته که صداقت در لحن خوبست اما به شرطی که این لحن واقعا از روی روش و سنجه برخاسته باشد. زمانهای زیادی هم لحنهای بد بودهاند که سرنوشت را تعیین کردهاند. مثلا در جریان تحولات تاریخی لحنهای پرتابی و محکومگر، افراد را تسلیم گوینده آن کرده و بالعکس!
تنظیم لحن در گفتار بسیار سادهتر از نوشتار است. بسیاری از دوستیها و عاشقانهها در همین پیام و پیامک بازی به پایان رسیده که چرا فلان مدل گفتی: “به سلامت؟”
ما اگر با نوشتهای مواجه شویم معمولا با لحن ذهنیت درون خودمان آن را میخوانیم. مگر اینکه هنگام خواندن ببینیم چیدمان و فرم کلمات به حالتی است که اصلا با لحن ذهن ما جور در نمیآید.
من فکر میکنم لحن بعد از ادبیات قرار میگیرد. زیرا ادبیات با خاصیت تفکیک بخشی خود، کلمات را برمیگزیند و بعد با چیدمان آن کنار هم و با آوایی که به آن میبخشد لحن را میسازد.
شاید بپرسید تفکیک کلمات یعنی چه؟ یعنی یک نفر هرگز نمیگوید: “تو شکمم پر از گوزه؟”
ممکن هست فردی ادبیات لفظ قلم را برگزیده باشد و لحنش شبیه یک مدیر جوان ثروتمند بسیار اتوکشیده و خوشبو به نظر بیاید. آدم جلوی این مدیر نمیتواند پایش را دراز کند چه برسد راجع به گوز و امثالهم حرف بزند.
همین مدیر اتوکشیده شاید در لحظات خشم یا پیش دوستان یا لحظات معاشرت خصوصیاش، به انسانی تبدیل شود که گوز، مودبانهترین کلمهایست که استفاده میکند یا نه، همان اتوکشیده باشد که حتی در عشقبازی هم گویی کت شلوار پوشیده و کراوات زده است!
تفکیک بخشی ادبیات، برای اکثر افراد مربوط به موقعیت است. در حضور غریبهها کلمات پیشرفته را انتخاب میکنیم، صاف میایستیم و لبخندی ملیح میزنیم و با دوستانمان به انسانی بدوی و نئاندرتال تبدیل میشویم.
هنر انتخاب و چیدمان کلمات در موقعیتها نشان دهنده لحن و حقیقتی از درون فرد است. شخصیت شاید بیشتر به واسطه نمود ظاهری خود شناخته شود اما حقیقت در میان مولفههای بدون صورت و دست و پا دیده میشود. در لحن و گفتار و صدا.
برای اینکه بتوانید لحن مناسبی در ارتباطات و نوشتههای خود داشته باشید، اول باید بدانید چه نیازی به لحن دارید؟
لحن با دو هدف اساسی استفاده میشود، 1- بهبود کیفیت ارتباط 2- از بین بردن ارتباط.
سایر جنبهها مثل لحن سرزنشگر معمولا جایی بین هر دو قرار میگیرد اما به علت بار معنایی منفی آن، عموما در رده از بین بردن و الک رابطه قرار داده میشود.
چهار نمونه لحن برای آشنایی بیشتر با این مبحث
خلاصهای کنیم مطلب را تا اینجا. لحن وسیلهای برای بیان شخصیت حقیقی و درونیات ماست.
اگر فردی مثبتنگر و شاد، امیدوار و باورمند هستید، لحن شما بیشتر با استفاده از عبارات و کلماتی نظیر: به امید، انشاالله، درست میشود، این خوبست، عالی و… به چشم میآید.
اگر فردی خشک و جدی باشید کلماتی که استفاده میکنید، بسیار حد و مرز شخصی و موقعیتی را نشان میدهد. معمولا جملات کوتاه میگویید و عموما به حالت دستوری یا گزارهای حرف میزنید. این لحن در مردان جوان مخصوصا و نوجوانان افسرده بیشتر دیده میشود. عبارات و کلماتی نظیر: کافیست، مهم نیست، باشد، سریعتر و…
اگر فردی مودب باشید، جملاتتان احتمالا کمی طولانیتر از افراد خشک و جدیست و ملاحظه گری در آن دیده میشود که سعی میکنید در عین حفظ حدود و مرزها، قلب انسان مقابل را نوازش کنید و بغلش کنید. “لطف عالی مستدام، دیدنتان مایه شادی بود” در عین لفظ قلم بودن، محبتی برای کاستن فاصله با طرف مقابل در آن دیده میشود.
شاید فردی گستاخ و سرکش هستید و از 99 درصد انسانهای جهان متنفرید و از اینکه کسی مقابلتان قرار گیرد، بدجوری جری میشوید و کوچک و بزرگتر هم برایتان معنای خاصی ندارد. تنها چیزی که مهم است و مسئله، شمایید.
شما میتوانید به دیگران بگویید که احمق هستند و اشتباه میکنند. احتمالا فحشهای زیادی در کلامتان هست و به باد معده و نفخ میگویید: “گوز”! به کسی که از شما سوال نامربوط پرسیده با چشمانی ورقلمبیده میگویید: “جمع کن خودت رو مرتیکه، تو منو زاییدی یا ننهام؟”
برای بهبود لحن نوشتاری و ارتباطیمان چه کنیم؟
برای دایره واژگانتان حداقل فضایی به اندازه کهکشان راه شیری در نظر بگیرید. هر چقدر بدانید باز هم کم است. با توجه به سنجه ادبیات، شروع به تفکیک کلمات کنید. برای این کار یک کلمه را در نظر بگیرید و مترادفهای آن را جستجو کنید و ببینید هر کدام میتواند به چه لحنی تعلق گیرد؟ کلمات میتوانند به چندین لحن تعلق گیرند.
کلمات مختلف را که در طول روز استفاده میکنید، یادداشت کنید و در ساعات مختلف بیندیشید اگر بخواهید با لحنهای مختلف آنها را بیان کنید چه کلمهای میتواند آن را بیان کند؟
به طور مثال، “بیا غذا بخور” را در نظر بگیرید. در حالت مودبانه میتوان گفت: “بفرمایید یه وقت از دهن نیفته”. در حالت خشک و جدی: “بخور”! فرد مثبت و شاد: “کباب ناب، برای آدمهای ناب” و فردی با لحن گستاخ و عصبانی جملاتی نظیر: “کوفت کن” یا “مرگت کن” را بر میگزیند.
2 پاسخ
سلام! سپاس فوق العاده عالی بود واز خوندنش لذت بردم .🙏🌷
سلام و درود بر شما آقای مجدی. باعث خوشحالی من هست. بدرخشید و موفق باشید.