اگر نمیتوانید موضوعی را در یک تا پنج جمله واضح و شفاف توضیح دهید، خودتان هم آن موضوع را نفهمیدهاید.
این گزاره را بسیار شنیدهایم. خودم هم از آن استفاده کردهام. البته نه فقط استفاده. درک کردم. معمولا یک موضوع پیچیده و مبهم را نمیتوان در چند جمله ساده و کوتاه خلاصه کرد. مگر اینکه آنقدر با آن کشتی گرفته باشیم و زیر یک خمش را گرفته و تابانده باشیم که نقاط لمس نشده و گنگی باقی نمانده باشد.
در واقع بیان ساده موضوعات پیچیده حکایت از دقت نظر گوینده و صرف وقت برای آن موضوع دارد. افراد قدیمی نسبتا سادهتر حرف میزنند. آنها مجبور به ارتباط جدی با جمع کثیری از افراد بودهاند که زمینه سادهگویی را بیش از پیش برایشان فراهم ساخته است. اهمیت ساده گویی در ارتباط است که شکل میگیرد.
به زبان ذهن خود فکر کنید. احتمالا یک زبان اختصاصی است که اگر خام و درسته ارائهاش کنید، آزردگی خاطر یا سوتفاهم و نفهمیده شدن را برایتان به ارمغان می آورد. ما برای ارتباط و توسعه و تغییر نیاز داریم ساده اما شفاف حرف زدن را بلد باشیم. البته نه اینکه به سادهگویی اکتفا کنیم زیرا سادهگویی خود نیز نمودی از مدل ذهنی ساده سازی است و خطاهای شناختی را به همراه دارد.
در واقع ما نیازمند مدلها و واژگان پیشرفته و سنگین هستیم تا بتوانیم برای انتقال مفاهیم بغرنج و سخت سادهترین کلمات را از میان آنها انتخاب کنیم.
اگر خلاصه بگویم، ساده گویی و شفاف نویسی از تسلط و غرقگی در پیچیدگی سرچشمه میگیرد. اگر بتوانیم ابهامات را تشخیص دهیم، میتوانم در تناسب با آن سادگی را تشخیص دهیم و اگر نتوانیم آنچه میگوییم سادگی و شفافیت نیست، بضاعت فکری و کلامی ناچیز ماست.
مهارت کلامی و گفتاری یک نفر جایی مشخص میشود که سختترین موضوع را به سادهترین زبان ممکن و بدون قلع و قمع لب لباب و جان کلام به انجام رساند.
دقت کنید که سادهگویی با معنی کردن متفاوت است. ساده گویی به زوایای مختلف میپردازد و آن را به گونهای ارائه میدهد که برای هر شخصی قابل فهم باشد. برای آشنایی بیشتر با اهمیت شناخت و بررسی زوایای مختلف موضوعات پیشنهاد میشود مطلب “زوایای مختلف را میبینی؟” را در همین سایت به عنوان پیش نیاز مطالعه فرمایید.
تمرین سادهنویسی و شفافیت در اندیشه و نوشتار:
قسمتی از متن کتاب “مرزبان نامه” را که در ادامه برایتان قرار میدهم، بخوانید. سعی کنید موضوع و نکات و اندیشه مورد نظر نویسنده یا شخصیتهای این متن را با زبان ساده و حفظ امانت بیان کنید و سپس نقد و نظرات خود را از جنبه های مختلف بر آن وارد سازید.
“و آنگه از آفت دد و دام خالیالاطراف و از فساد و زحمت سباع و سوامّ فارغالاکناف. اگر رای کنی، آنجا رویم و ما هر دو بمصاحبت و مصادقت یکدیگر بر غادتِ عیش و لذاذتِ عمر زندگانی بسر بریم. خر را این سخن بر مذاق وفاق افتاد و با شگال راهِ مشایعت و متابعت برگرفت.
شگال گفت: من از راه دور آمدهام، اگر مرا ساعتی بر پشت گیری تا آسایشی یابم، همانا زودتر بمقصد رسیم. خر منقاد شد. شگال بر پشتِ او جست و میرفت تا بنزدیکی آن بیشه رسید. خر از دور نگاه کرد، گرگی را دید، با خود گفت: ع، تأتِی الخُطُوبَ وَ أَنتَ عَنهَا نَائِمٌ ؛ ای نفسِ حریص، بپایِ خود استقبالِ مرگ میکنی و بدستِ خویش در شباک هلاک میآویزی؟”