ایده خام را تا آتشش ندهیم که پخته نمیشود.
خیلی از ماها از ایده خام میترسیم. در واقع از ارائهاش به دیگران و اینکه در نهایت علیه ما استفاده شود میترسیم.
در این موارد چه کنیم؟ اگر خیلی ریسک پذیر هستید، آن را به صورت کاملا عمومی به اشتراک بگذارید اما لطفا هزینهاش را هم بپذیرید. اما اگر ترجیح میدهید مسئولیتتان بیش از ارائه باشد بد نیست که آن را قبل از ارائه چکش بزنید و راجع بهش مطالعه کنید و ببینید چه چیزهایی را از قلم انداختهاید؟
ببینید اصلا ایدهتان کجایش خام است که نیاز به پخته شدن دارد. اما قبل از تمام این مراحل ایده را بنویسید. از ذهنتان بپرد، پریده است رفته است پی کارشها!
ایده وقتی روی کاغذ میآید گوشه و کنارش بیشتر به چشم میآید.
راجع به ایدهتان بسیار تحقیق کنید. کتب و مقالات و حتی گوش تیز کردن در کوچه و خیابان برای پیدا کردن ردی از ایدهتان و دستورالعملهای احتمالی پختنش.
سعی کنید تاریخچه ایدهتان را در خود و جهان پیدا کنید و آن را هم به رشته کلمات و جملات تبدیل کنید تا یک تصویر بزرگ از ایدهتان پیدا کنید.
از اینکه ایدهتان را به اشتراک بگذارید نترسید. از اینکه ایدهتان صرفا مبتنی بر هیجان و بدون روش و سنجه باشد بترسید.
اگر مثل من فردی با مطالعه کتابی کمتر اما با مقاله خوانی و گشتن میان مردم و دور خود چرخیدن هنگام فکر کردن هستید، بپذیرید بیسوادی هستید که ایدهاش ممکن است خیلی مزخرف باشد اما حداقل به این ایده رسیده و قرار است با دنیای کتاب که دنیای گسترش و چکش زنی و حرارت دهی است آن را صیقل دهد.
ایدهتان را شفاف کنید و سعی کنید آن را در یک جمله یا ده جمله کامل و جامع توضیح دهید. اینگونه زوائدش را زدودهاید و پوست گاو را کنده به دمش رسیدهاید.
اگر هم خدایی نکرده نگران دزدیده شدن ایدهتان هستید این فرسته را از دست ندهید.