جستجو کردن
بستن این جعبه جستجو.
کلامی

توسعه کلامی با نوشتن+2 پیشنهاد

“چرا مثل آدم حرف نمی‌زنی؟”، “فلانی یک گاو به تمام معناست دیدی با مادرش چطور صحبت می‌کنه؟”، “شوهرم خیلی بهم امر و نهی می‌کنه منم از لجش تو غذای مادرش تف کردم!”، “رئیسم زیادی اولدورم بولدورم کرد منم زیر پایی کشیدم براش.”، “ترامپ به بایدن گفت پیر گوزو، مرتیکه قرشمال فکر کرده خودش چه پخی هست؟”

بله همانطور که در جملات مشاهده می‌کنید، فقدان مهارت کلامی گند زده به زندگی همه ما. آنچه در تمام این جملات مشاهده می‌کنیم اینست که یک گوینده ناتوان، چطور منجر به عمل و رفتاری شده که وضعیت را بغرنج‌تر کرده و بر کوس نفرت و کینه کوفته.

به قول معروف: “تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد.” خب این یعنی چه؟ یعنی حرف نزنیم و لام تا کام لال شویم و مثل اختاپوس همرنگ پس زمینه شویم؟

نه قطعا. اما ظاهرا لازم است از مهارت کلامی خودمان تا حدودی اطمینان حاصل کنیم. اصلا مهارت کلامی چیست؟ اینکه همیشه لفظ قلم حرف بزنیم؟ اینکه خوب فحش بدهیم یا مثلا اینکه زیاد عزیزم قربونت بگوییم؟

اینبار هم نه قطعا! مهارت کلامی یعنی چقدر می‌توانید خودتان و مخاطب را درک کنید و تلاش کنید تا آنچه بین شما صورت می‌گیرد تا جای ممکن گفتگو و عمل به گفت و گو باشد؟

مهارت کلامی به زبان بسیار ساده یعنی حرف دهان‌مان را بفهمیم! حرف دهان ما شامل معنا، صوت، شرایط، زمان و قوانین جمله سازیست. اگر در این موارد ضعف داریم و متوجه آن نیستیم یعنی مهارت کلامی نداریم و حرف دهان‌مان را هم نمی‌‌فهمیم.

اگر به گونه‌ای با دیگران سخن می‌گوییم که واکنشی بد از آنها دریافت می‌کنیم با احتمال بالا در مهارت کلامی و ارتباطی ضعف  داریم. البته ممکن است دیگران هم دقیقا همین ضعف را داشته باشند در این‌صورت وضعیتی که داریم چیزی نیست جز واویلا.

اصلا چرا مهارت کلامی؟

وقتی می‌توانیم فحش بدهیم، با قلدری و زور، تلافی و… به هر چیزی که می‌خواهیم برسیم مهارت کلامی به چه دردمان می‌خورد؟ اصلا شاید اینطوری جذاب‌تر هم به نظر برسیم!

خب اگر اینطور فکر می‌کنید بسی مایه تاسف است. زیرا آن بیرون انسان‌هایی وجود دارد که مقابل فحاشی و قلدری و زور و تلافی، به صلاح شجاعت مجهز هستند و تازه تکواندو هم بلدند و می‌زنند شل و پل‌تان می‌کنند.

اگر این‌گونه به انسان‌ها نگاه می‌کنید خیلی بد است! این یعنی شما نگاهی گوسفندوار به دیگران دارید و فکر می‌کنید که شما آن گرگ بالان دیده‌اید و دیگران اندازه بز هم نمی‌فهمند.

اصلا زورگیران و خلافکاران همان کسانی هستند که نمی‌توانند به زبان آدمیزاد با دیگران ارتباط برقرار کنند و ضمن رشد با آنها به مایه تیله هم دست پیدا کنند وگرنه استیو جابز هم می‌توانست یک قمه بردارد و برود دیگران را تهدید کند و گوشی و ماشین‌شان را بدزد!

ما برای اینکه به دزد تبدیل نشویم نیاز داریم روی کلام‌مان مسلط باشیم.

بعضی‌ها هم با تسلط کلامی که دارند، کلاه دیگران را برمی‌دارند. شرط دیگر مهارت کلامی انصاف و انسانیت و شرافت ماست. در واقع آنچه افراد دارند زبان بازیست و زبان بازی و لفاظی واقعا امری روی مخ و نفرت انگیز است. خوش سخن بودن متفاوت است با این وضعیت.

علاوه بر این مهارت کلامی یک ابزار غربالگر است. اگر شما دوست ندارید فحاشی کنید و دوست ندارید هم با لفاظی و بیان حرف‌هایی که پسند دیگران است مطرح شوید، می‌توانید امیدوار باشید که این افراد از شما فاصله می‌گیرند و محیط و اتمسفری که در نهایت اطراف‌تان پدید می‌آید، جامعه هدفی سالم و متناسب با مهارت کلامی و زیستی شماست.

این موضوع به نظر من از هر چیزی مهم‌تر است. مهارت کلامی بیش از آنکه جمع کننده باشد، الک کننده است و راهگشا.

چگونه مهارت کلامی خود را گسترش دهیم؟

من نوشتن را بسیار توصیه می‌کنم. از همه بیشتر نامه نوشتن را. افراد زیادی را می‌شناسم که دانش لغوی بسیار بالایی دارند و در مجموع بسیار فرهیخته هستند؛ اما از لحاظ ارتباطی به اصطلاح گند می‌زنند و برخلاف فهم و شعورشان مثل یک وحشی بی ادب حرف می‌زنند. خودشان هم متعجب هستند که چرا؟

فکر می‌کنم اگر شروع به نوشتن نامه کنیم و بگذاریمش کنار و یک ماه بعد بخوانیمش، خودمان متوجه می‌شویم که با دیگران چطور حرف می‌زنیم و آیا در گفتار بر روی معنا و  لحن و قواعد جمله سازی مسلط هستیم یا در هر کدام به نحوی و مقداری لنگ می‌زنیم.

پیشنهاد دومم اینست که کامنت بنویسیم! نه اینکه لزوما آن را ارسال کنیم و بازنشر دهیم. برای خودمان در دفتر یادداشت گوشی کامنتی در باب پست و نوشته و کتاب و مقاله‌ای که خوانده‌ایم بنویسیم.

در این حالت به احتمال زیاد با کمبودهای توانی خود در بیان مقصود و شفاف گویی و معناشناسی به مشکلات زیادی می‌خوریم که نشان دهنده وجود زمینه و راه رشد ما می‌باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *