از وقتی تصمیم گرفتم هر شب در وبلاگ سایتم بنویسم، حتی یک شب نبود که پست نگذاشته باشم تا اینکه در بیست مرداد صفر پست برای وبلاگ نوشتم.
این مدت درگیر بزک و آپدیت سایت بودم و به اینکه در سایت بنویسم نمیرسیدم. همینجا بود که داشتن یک پلن B یا همان برنامه جانبی توانست نجات دهنده باشد.
آقای شاهین کلانتری بسیار اصرار داشتند که ما حتما یک رسانه در تلگرام داشته باشیم و هر شب یادداشتی آنجا منتشر کنیم. نفس تلگرام بر متن استوار است و البته یادداشتهای کوتاه. در اینصورت حتی اگر نتوانیم هر روز هم در وبلاگ پستی بگذاریم، باز هم میتوانیم یادداشتی کوتاه دست و پا کرده و وظیفه تولید محتوای روزانه و در تعهد نوشتن را به سرانجام برسانیم.
کانال تلگرامم حتی یک شب هم بی یادداشت نماند. امیدوارم این پروسه همیشه ادامه داشته باشد و هیچ شبی بییادداشت نباشم سر بر بالین نگذارم و خدا هیچ خانهای را بییادداشت نکند.
اهمیت داشتن یک برنامه جانبی و یک نقطه گریز یا نقطه پناه مثل همان اتاق فرماندهی مخفی است که حتی اگر جنگ شده و زیر آتش سنگین و بمباران هستیم، میتوانیم مثل سرهنگهای توی فیلمها برویم آنجا و شرایط را رصد کرده و برنامه بریزیم و کنترل اوضاع را به دست بگیریم و جانهای زیر بمب را با برنامهای دیگر نجات دهیم.
اگر به موضوع یا فردی متعهد میشویم برای اینکه بتوانیم رشد کنیم و در موقعیت درست قرار بگیریم، حتما به برنامههای جانبی که حول آن محور، موضوع یا فرد میچرخد نیازمندیم.
افرادی که ازدواج میکنند اما میروند سراغ دیگری و یک رابطه مخفیانه تشکیل میدهند از جمله کسانی هستند که زیر بمباران میمیرند چون برای سختیها و مشکلات و موانع زندگی راهی جز فرار یا خیانت و پشت به وطن و رو به دشمن را پیش نگرفتهاند و این یعنی سردرگمی!
نقطه فرماندهی و کنترل دیگری برای خود دست و پا کنیم و در شرایط اضطراری یا حتی شادی و غم گاهی به آن پناه ببریم. اما متعهد بمانیم وگرنه بیستمان به راحتی صفر میشود و زیر بمب میمیریم.