توهین چیست؟ ادب و بی‌ادبی چیست؟ معیار تشخیص چیست؟

توهین چیست و نیست؟ مرز بی‌ادبی و باادبی کجاست؟

ننه‌جنده یا مادر شما با مردان متعددی آمیزش جنسی دارد؟ انتخاب شما کدامست؟

 

«به من نگو کسخل، بلکه مرا بخوان: آلت‌پریش. ای که نه تربیت داری نه خانوادگی، زباله‌ی غیربازیافتی.»

 

توی باغ قضیه نبودم اصلا که کی‌کیَک و چی‌چیَک با فردوسی و شاهنامه شوخی کرده یا توهین کرده یا چی مثلا. حتی پی‌اش را هم نگرفتم عوضش پی‌اش، گرفتم.

 

این وسط که ملت به تکه‌پاره‌کردن هم و خشتک هم سر هم کشیدن مشغولند که فردوسی کبیر است یا صغیر و آن یکی دیگری را عرب فلان‌فلان شده می‌نامند و آن یکی فردوسی را زن‌ستیز جاکشی می‌بیند که باید رید به قبرش، گوشه‌ی دیگری از قضیه ذهن‌خور من شده است.

 

یاروئکی درآمد و با مشتی ریش‌و‌پشم و استایل ملائک‌الله درباره‌ی قضیه که:

«کسی به پدر خودش توهین نمی‌کند مگر اینکه حرام‌زاده باشد و دستاورد بزرگ حضرت فردوسی برای ما ادب و آموزش ادب در کلام است که حتی ایشان به جای گفتن حرام‌زاده به ضحاک گفتند: «مگر در نهانش سخن دیگرست/ پژوهنده را راز با مادر است.» به این فرد مسخره کننده‌ی حضرت فردوسی می‌گویم که مگر در «نهانت سخن دیگر است/ پژوهنده را راز با مادرت.»»

مرسی واقعا. جناب‌عالی با همین سه خط یاوه‌سرایی دری جدید به دنیای مغلطه‌ی فلسفی باز کردی.

 

به قدری احمقانه بود این حرف که فکر می‌کنم اصلا رگ‌و‌ریشه‌ی اصلی سانسور را همین لحظه یافتم.

 

واقعیت این‌که چیزی جالب‌تر و سوژه‌تر و ایده‌آورتر از تماشای مشنگی ملت وقتی ژست ادب و عرفان و تربیت، گرفته و خزعبل‌تفتان و غرق توهم، گنده‌ می‌گوزند و گمان می‌کنند عجب سخن حکیمانه‌ و فیلسوفانه‌ای از در پایین پس داده‌اند که هیچ استدلالی روی دستش نیامده، نیست.

 

گرفتید قضیه را؟ بگذارید حرف یارو را ترجمه کنم برای‌تان:

«شما اگر به جای اینکه بگویید مثلا «پسرش تو کار کسکشی و جاکشیه،» بگویید: «پسرش به شغل شریف جابه‌جایی بانوان و آقایان و ایجاد بستر هم‌بستری و آمیزش جنسی با سایر مردانی که ارتباط شرعی و رسمی ندارند فعالیت می‌کند،» قضیه را از بی‌ادبی، به ادب کشانده‌اید و زهر قضیه را گرفته‌اید و دیگر واویلا. شما برنده‌ی یک دستگاه مدال طلای اخلاق و ادب شده‌اید با این کار.

 

که این دستاورد به زعم یاروی بالایی دستاورد حضرت فردوسیست و ما هم باید یاد بگیریم. من نمی‌دانم ملت برای برداشت‌های شخصی خودشان چرا پای ادیبان را وسط می‌کشند؟

 

از این به بعد توی خیابان وقتی نیسان‌آبی جلوی‌تان پیچید، به جای «مادرقحبه» بگویید: «مادر شما با مردان غریبه مراوداتی دارد، د آخه کوری مگه گوساله‌ی مشغول به جابه‌جایی بانوان برای هم‌بستری با مردان متعدد؟» دیگر قضیه حل است. شما از فاز بی‌ادبی وارد ادب شده‌اید و تمام جنگ‌های دنیا پس از این قضیه رفع‌و‌رجوع خواهند شد.

 

راستی‌راستی بعضی‌ها قبل از زرزر و مغزسوزی، در اولین گام، ملاقه‌ملاقه از عن خودشان می‌خورندها ظاهرا.

 

بعضی‌ از روان‌شناسان و روان‌کاوان معتقدند اصلا مشکل بزرگ و پدیدآورنده‌ی مشکلات شخصیتی و روانی، همین تربیت و ادب است که انسان را به تباهی می‌کشاند و از آن‌ور هم خودشان می‌پرسند پس بدون ادب و تربیت باید چی‌کار کرد؟

 

نکته اصلی این دعوای راه‌افتاده به جز تشخیص مرز توهین و شوخی و ادب و بی‌ادبی چیزی دیگرست. اینکه تغییر ادبیات، لزوما ذات را تغییر نمی‌دهد. همین یک خط را درک کنیم و بپذیریم زندگی راحت‌تری خواهیم داشت و همدیگر را نخواهم بگسستنیدیم از هم.

 

غرض؟

بار معنایی. «بشین و بفرما و بتمرگ» قطعا یک معنا ندارند. اما توی بار معنایی و برداشت و تلقی ما یکی هستند. هر سه را به صورت کلی «بنشین» تلقی می‌کنیم در موقعیت نشستن.

 

آن یارو و فردوسی به جای لفظ «ننه‌جنده» گفتند: «به نظر می‌رسد مادر شما با مردی جز شوهرش ارتباط جنسی دارد.» آیا ذات قضیه تغییری کرد؟

 

اگر جای «کون» بگویید «باسن،» ذات آن دو عضله‌ی سرینی و سوراخ و چاکش تغییر می‌کند؟ نه؟ پس چرا بعضی‌ها مثل احمق‌ها حرف می‌زنند؟

 

قدیمی‌ها خیلی راحت می‌گویند «کون.» تا همین صد سال پیش اغلب مردم به کون، کون می‌گفتند. بار معنایی الان، کون را معادل بی‌ادبی و تجاوز از حریم خود به حریم دیگران می‌داند. اما آیا ذات کون تغییر می‌کند؟

 

اگر جای «ننه‌جنده» بگوییم «پژوهنده را راز با مادر است» وارد حوزه‌ی ادب شدیم؟ شوخی می‌کنید؟

ذات قضیه اینست که داریم می‌گوییم مادرت با مردان غریبه رابطه دارد. حالا این‌که چطور بزکش کنیم مهم است یا درست بودن قضیه؟

 

این‌جا می‌رسیم به شاه‌سوال قضیه:

توهین چیست؟

توهین مگر جز صحت یا عدم صحت حرف یا رفتاریست؟

 

اصلا می‌فهمیم توهین یعنی چی؟

شما الان توی خیابان، رندوم جلوی افراد را بگیرید و بگویید: «شنیده‌ام خواهرت واژنش را در اختیار مردان قرار می‌دهد و پدرت سوراخ باسنش را در اختیار سایر مردان برای امر پسندیده‌ی آمیزش جنسی.»

اگر کونی برای‌تان گذاشت و گفت: «ممنون که مودبانه هم‌شیره‌ام را خارکسده و پدرم را کونده‌پدر خواندید،» تف کنید توی صورت کیم جونگ‌اون از کره شمالی.

 

یکی از این مسخره‌بازی‌های زهر‌گیری معنایی یا به اصطلاح ادب را می‌توان توی موضوع استفاده از لفظ «کارگر جنسی» به جای «فاحشه» و «مرگ خودخواسته» جای «خودکشی» دید.

 

این‌طوری مثلا احترام گذاشته‌ایم و کرامت انسانی‌شان را خط‌و‌خش نینداخته‌ایم و حرمت نگه داشته‌ایم. اما آیا این اصل قضیه را که کسی به خاطر پول تنش را می‌فروشد و این میان زنان و مردانی که حتی تعهد دارند با کسانی که تن‌شان را می‌فروشند ارتباط می‌گیرند را تغییر می‌دهد؟ منظورم درستی و نادرستی‌ این کار از نظر اخلاقی نیست منظور اینست که آیا صرف تغییر کلمه، ذات معنایی آن را تغییر می‌دهد؟

 

اگر کسی با قرص برنج‌خوردن، جانش را می‌گیرد با اینکه کسی به زور قرص برنج بخوراندش فرقی دارد؟ ذات قتل‌بودگی‌اش تغییر می‌کند؟ تنها، اراده جابه‌جا می‌شود. ولی گرفتن جان، قتل است. به هر شکلی و توسط هر شخصی.

 

بارمعنایی، بیش‌تر شاید مربوط به احساسات ما باشد. اما ذات معنایی یا به جای ذات به‌تر است از واژه‌ی «فهم مشترک» استفاده کنم. آیا فهم مشترک را تغییر می‌دهد؟

 

و سوال همین‌جا مطرح می‌شود که آیا اصلا بار معنایی با تغییر لفظ لزوما تغییر می‌کند؟ آیا اینکه بار معنایی با عواطف ما در ارتباط است نمی‌تواند نشان دهد که اصل موضوع توهین مربوط به درستی یا نادرستی گزاره یا صفت یا عبارت به کار برده است و نه بار معنایی‌اش؟

 

مسئله‌ی دیگری که توی این قضیه با چراغ زِنونی توی چشم‌مان زل زده و شاید سر همین کوریم و نمی‌بینیم مسئله‌ی «ابلیسیدگی طرفین» است.

 

توی حرف زینب موسوی ابلیس بود. توی حرف این یارو ابلیس بود. توی حرف کسی که فردوسی را زن‌ستیز می‌داند هم. توی حرف فردوسی درباره‌ی ننه‌ی ضحاک هم. توی حرف شما هم. حتی توی تمام این سطور هم.

 

گوش کنید گوش کنید. شوخی معنای «چرک» می‌دهد و چرک معنای «کثیفی و پلیدی» و کثیفی و پلیدی معنای «ابلیس و ناپاکی» می‌دهد. پس به عبارتی «شوخی نکن نشسته، تویش شیطون نشسته.» پذیرش اینکه به ساده‌ترین شوخی‌های ما مقداری «شیطون» چسبیده هم لابد سخت است و همه نهههههه این‌طوری‌ها نیست. اما ریشه‌ی معنایی‌اش همینست. حالا دسته‌جمعی گریه کنید.

 

چیزی که برای من عجیب است اینست که پذیرش اینکه توی با ادب‌ترین و بی‌ادب‌ترین و به‌ترین و بدترین کار و رفتار ما همیشه ابلیس وجود دارد انگار مرگ موش ریخته‌اند. کجایش سخت است؟ چه می‌شود که همه خوبه هستند و عنه‌ی ماجرا دیگری؟

 

در واقع من نکته‌ی پشت این موضوع را یک گزاره‌ی ذهنی می‌بینم که اتفاقا یَک‌یَک انسان‌ها سانسورش می‌کنیم و اصلنش هم به روی خودمان نمی‌آوریم. که:

«می‌خواهیم ابلیس را حتما به بهشت ببریم وگرنه باید به درک واصل شود.»

 

فکر می‌کنید اغراق می‌کنم؟

خب یک سوال. از نظر شما چیز/ فرد/ افراد بد وجود دارند یا ندارند؟ لطفا ادا درنیاورید که نه من همه‌ی انسان‌ها را دوست دارم و قضاوت نمی‌کنم. اگر چنین حرفی می‌زنید در اسرع وقت به دام‌پزشک مراجعه کنید. چون آدم نیستید که واقعا این‌طوری.

 

کانسپت پس ذهن همه‌ی انسان‌های دنیا، بلااستثنا اینست که «باید ابلیس را از بین ببرند.» ابلیس برای ما از عمه و خاله‌ی بدجنس و پدر و مادر بی‌فکر گرفته تا مذاهب مختلف و گروه‌های مختلف و حکومت‌هایی که دوست نداریم و … .

شامل حداقل یکی از این‌ها بودید نه؟ اگر گفتید «نه من نمی‌خواهم نابود‌شان کنم فقط کاری با من نداشته باشند کافیست،» باید بپرسم: «با این میزان خودسرخودگول‌مالی چطور زندگی می‌کنید؟» همین‌که می‌گویید کاری به کار من نداشته باشند یعنی: «یا ابلیس‌شان گورش را گم می‌کند یا قلم پای ابلیس‌شان را خرد می‌کنم.»

 

حتی شیطان‌پرستان هم معتقدند که دیگران پلیدند و شیطان باید بیاید تا این شیاطین را از بین ببرد. البته این گل‌به‌خودیست اما حتی اینان هم این کانپست پس ذهن‌شان هست.

 

نکته‌ی جالب اینست که ابلیسانِ از دیدِ ما هم، ما را ابلیسان از دید خودشان تلقی می‌کنند.

 

چون توی لغت‌نامه‌ی اندیشه‌ی خیلی از ماها «متقابلا» نقش سه‌پایه‌ی مشک را بازی می‌کند نه اصل کار را.

 

در واقع تمام حرف‌های توی این دعوا مشترکا بر سر این بود که «کی ابلیسش پلیدتره؟ تو تو تو تو.» دعوا بر سر این بود که تن ابلیس‌مان، کت‌وشلوار کنیم یا شلوار گل‌گلی مامان‌دوز؟

مسخره کرده‌ایم خودمان را؟

 

ابلیس مودب یا ابلیس بی‌ادب داریم؟ باسن درست و کون غلط است؟ یعنی بودگی دو عضله‌ی سرینی و سوراخ و چاک وسطش غلط است؟ داریم یا نداریم بالاخره؟ بودنش صحت دارد یا نه؟

 

«پدر شما مقعدش را در اختیار مردان دیگر قرار می‌دهد،» درست است و «شما کونده‌پدرید»، غلط؟ یا اینکه «پدر شما با مردان سکس نمی‌کند» درست است یا نادرست؟

اگر درست است و پدرتان با مردان سکس می‌کند، توهین نیست. اگر نه که توهین است.

 

کَسَکی می‌گفت: «ابلیس کشتنی نیست، باید به خدمتش گرفت.»

حرف جالبی بود. پس می‌توانیم ببینیم که بله ابلیس همه جا هست و همه به خدمتش می‌گیرند اما تکذیبش می‌کنند یا مثلا چون موهایش را عروسکی شانه می‌کنند دیگر «شیطون‌بلای ناناسی» است و نه ابلیس؟

 

مانگایی می‌خواندم که پسرک داستان، با ابلیس، پیمان همکاری بست که بتواند انتقام مرگ خانواده‌اش را بگیرد و تمام اموال‌شان را برگرداند و در ازایش هم‌نشین ابدی ابلیس در اعماق دوزخ باشد.

ابلیس داستان هم کت‌و‌شلواری و همه‌فن‌حریف و به چشم غیر برادری بسیااااااررر زیبا و برازنده و جذاب.

اما ذات قضیه تغییری نمی‌کرد. ابلیس داستان، ابلیس بود.

 

چرا همیشه سعی می‌کنیم با بازی با کلمات، خودمان را انسانی پاک‌سرشت نشان‌ دهیم؟ ما آدمیم. سرشار از ابلیس.

حتی در موقعیتی مثل نماز که به زعم ادیان غایت پاکی انسان است، گفته شده است که شیطان نان‌استاپ به پیس‌پیس می‌پردازد.

ابلیس هیچ‌وقت از ما جدا نیست.

 

حتی مسئله‌ی عصمت که در باور تشیع وجود دارد و عصمتی که در کتاب دین این مذهب به آن اشاره می‌شود اینست که:

«ما(خداوند یا آسمانیان) شما را از پلیدی پاک گردانیدیم.»

دقت کردید؟ یعنی شما انسانید. هر چه باشید. پیامبر یا کودکی نوپا یا انسانی عمیقا گناه‌کار. انسانید. و به خودی خود هیچ توانی بر پاکی و عصمت ندارید. ما بر شما منت گذاشتیم که پلیدی و ابلیس‌خواندگی را از شما حذف کردیم. پاک هستید، چون ما می‌گوییم که یعنی اگر من(خداوند یا آسمانیان) چیزی دیگر بگویم، حرف، همان چیزِ دیگرست.

 

فرضا اگر مثلا پیامبر الهی کسی را بکشد، این منت و لطف خداست که گناه نشماردش. نه اینکه به خودی خود چنین موضوع مشکلی ندارد. ذات کشتن، قتل است. به دست هر کسی باشد. ذاتش ابلیس است. تنها به دلیل قائلیت عصمت توسط آسمانیان، این ذات مواخذه ندارد.

این نکته همیشه پس ذهن من ماند.

 

رابطه‌ی خودم و ابلیس را رابطه‌ی شاگرد-استاد خواندم. بهترین آموزگارست و بی‌دریغ می‌آموزد تا یاد بگیریم که چطور ابلیس نباشیم. هیچ جبری هم ندارد اتفاقا. ابلیس، صدای همیشگی درون تک‌تک ماست و هر کسی که تکذیبش می‌کند چه در خودش و چه در دیگری، کسیست که از چشمه‌ای آب می‌خورد که ابلیس تویش شاشیده. اما چون سر کلاسش نمی‌رود، به خیالش انسانی پاکست.

 

کون، همان باسن است و ننه‌جنده، همان پژوهنده را راز با مادر است و عن، همان پی‌پی.

 

هر کدام‌شان می‌تواند توهین باشد و بی‌ادبی، تنها در یک صورت. در صورتی‌که غلط باشد و صحت نداشته باشد. در صورتی که صحت نداشته باشد. در صورتی که صحت نداشته باشد. در صورتی که صحت نداشته باشد.

 

تا به حال ذهن‌تان درگیر این بود که مرز توهین و ادب کجاست؟ همین‌جا. آیا حرفی که می‌زنید یا می‌شنوید درست است یا نادرست است؟

اگر درست است، توهین نیست و اگر نادرست است خود توهین و بی‌ادبی.

 

دفعه بعدی اگر فکر کردیم که آیا یک حرف توهین و بی‌ادبیست یا نه، همین سوال را قبلش از خودمان بپرسم. آیا حرفم درست است یا نادرست؟

بعد حرف بزنیم و حرف بشنویم.

 

نصف سوتفاهم‌ها و سانسور‌ها و توهین‌پنداری یا شوخی‌پنداری‌ها با همین یک سوال، از صحنه‌ی روزگار محو می‌شوند.

چه بسا حتی بیش‌تر.

 

مرزبندی ادب و بی‌ادبی از این واضح‌تر جایی دیدید؟ اگر دیدید خیلی بَدید.

 

ما رفتیم.

 

 

 

6 پاسخ

  1. محشررر بوددد، فعلن همین رو تا اینجا بگم که عالیی بود. تا حالا اینجوری نگاه نکرده بودم به توهین، این که حرفم درسته یا نادرست.🤔

  2. الهه خیلی خوب استدلال کردی و نتیجه‌گیری. واقعن ابن‌جوری بهش نیگاه نکرده بودم. صد باریکلا.

  3. شاید گفتن این کلمات بی‌ادبانه لحاظ می‌شه، چون بیشتر اوقات یه جور پیش‌داوری و توهین به آدم‌های دیگه‌ست.
    مثل وقتی که با آدمی مواجه می‌شیم که خیلی گیج و ویج رانندگی می‌کنه و ما پای پدر و مادرش رو وسط می‌کشیم… 😁 نمی‌دونم اونا تا چه حد توی رانندگیش دخیل بودن، ولی در هر صورت دلیل نمی‌شه که مادرقحبه یا پدرکونده باشن.

    پ.ن:
    بعد از تایپ کردن نظرم دوباره جستار رو خوندم و دیدم شما همین رو نوشتید. 🤣 (هر کدام‌شان می‌تواند توهین باشد و بی‌ادبی، تنها در یک صورت. در صورتی‌که غلط باشد و صحت نداشته باشد. در صورتی که صحت نداشته باشد. در صورتی که صحت نداشته باشد. در صورتی که صحت نداشته باشد.)

    1. هی داشتم فکر می‌کردم خدایا این نازنینی که اینجا نظرش رو نوشته چرا اسمش رو ننوشته؟ من چطوری صداشون بزنم؟ حدس اولم: فریدون محمدی بود.😁😁😁 بعد گفتم فرای ممدای؟ بعد گفتم؟ فریما مدادی؟؟؟ فریمای نازنینم ممنونم عزیزکم بابت نظرت. بله دقیقا توهین میشه چون پیش‌داوریه و صد البته نادرست. که همین می‌تونه مسئله‌زا باشه. عزیزمی خانم مدادی قشنگم. ❤️❤️❤️

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *