تا حالا چه چیزهایی رو در طول زندگی خریدید، باور کردید، به اشتراک گذاشتید یا برعکس رد کردید که در واقع تیترِ نوشته و عنوان آن روی شما تاثیر گذاشته است؟
جدا از محتوای درونی آن!
این روزها که به وبلاگ نویسی مشغولم، تیترنویسی آغاز کار من هست!
یکی از کارهایی که روند به انجام رساندن کارهای مختصر رو سخت و پیچیده میکنه، سپردن انتخاب تیتر و عنوان به مرحله آخر است!
ممکن هست تیتر محتوایی که تولید میکنید(این تیتر میتونه عنوان مقاله و داستان یا حتی اسم یه جور پفک باشه) در پایان تغییر کنه اما، تیتر همون چراغ راهی هست که از ابتدای مسیر به شما نشون میده اصلا این جایی که دارید میرید دره هست یا جاده؟
شما ممکنه بارها مسیر و هدفتون رو در جاده تغییر بدید، مکث کنید، دور بزنید و… اما اگر همینطور صاف برید تو دره، خدا بیامرز میشید و درس عبرتی برای سایرین!
تیترنویسی در ابتدای انجام کارها، روش و روشمندی تفکر شما رو مشخص میکنه.
فرض کنید شما داستانی مینویسید و یکی دو سال هم در حال نوشتن هستید. داستان راجع به دختریه که در کره ماه زندگی میکنه و این قهرمان تا الان در طول کهکشان سفر کرده، عاشق شده، صاحب فرزند شده، بچه اش مرده، الان داره کشاورزی میکنه و قرار هست در آینده ماشین تسلا تولید کنه!
اسم این داستان چی هست؟
میتونید این رو با عنوان و تیتری مثل: “سرگذشت عجیب فلانی”، “زندگی تصادفی فلانی” یا “تناسخ ایلان ماسک” به خوانندگان غالب کنید. اما یک سوال! آیا محتوای خوبی تولید کردید؟ یا حفره های داستانیتان آنقدر عمیق است که خواننده با مخ میره تو چاله و گلی شلی میشه؟
یا فرض کنید لیوانی تولید کردید و به جای اینکه اسمش را بگذارید: “لیوان تمام شیشه ای مینا”، در یک پیچش ناهماهنگ چنین عنوان و تیتری برایش انتخاب کردید: “جا گستران نور دیده ایتالیایی”!
به عنوان حرکتی خلاقانه برای جلب توجه مخاطب حتما چنین تیتر و عنوانی جواب میده! البته اگر موتورهای بهینه سازی جستجو هم همین نظر رو داشته باشند!
اما در دراز مدت چطور؟ استراتژی چنین نامگذاریای را تا کجا ادامه میدید؟ کجا قرار هست شکست بخوره یا تغییر کنه؟
اینجا همون جایی هست که متوجه میشیم تیترنویسی به عبارتی مقدم بر انجام عمل است و شبیه به یک نقشه راه درست و درمون در دستان ما.
ایده همان تیتر است!
اگر تیتر نباشد، آنچه داریم جمع گنگی از اجزای متفاوت است که ظاهرا هیچ ربطی هم به یکدیگر ندارند و صرفا با طناب به هم وصل شدهاند!
حتی در نثر کتابهایی با جریان سیال ذهنی شما عدم وجود تیتر رو حس نمیکنید!
عنوان و تیتر است که ایده را میپزد، به آن راه و چاه میدهد و اجازه تغییر.
برای شروع کارهایتان تیتر و عنوان داشته باشید.
بچه ها این کار را خوب انجام میدهند. مثلا میگویند: “میخوام خاله بازی کنم!”!
نوجوانان میخواهند “مستقل باشند.”
پسر عباس آقا میخواهد “عروسی کند.”
نازنین میخواهد “پول دربیاورد.”
اینها همه تیتر هست.
تیترنویسی و عنوان سازی از همینجا شروع میشود.
خلاقیت از همین جا شروع میشود.
شما ممکن است بعد از چند بار شستن ظرفها عنوانی خلاقانه برای این کار انتخاب کنید.
شاید بارها شنیده باشیم که در زبان طنز به جای دستشویی رفتن، میگوییم: “میروم خدمت خلیفه” یا “من یه سر برم تالار اندیشه”!
همه این کارها با عنوان شروع میشوند.
تیترسازی و عنوان نویسی را برای شروع کارها و محتوا جدی بگیریم.
گمان نکنید که این کار یعنی کت دوختن برای دکمه!
عنوان و تیتر اگر درست باشد در مقیاس کل قرار میگیرد و محتوا در رده جزئیات آن.
شما برای پختن قرمه سبزی نمیگویید: سبزی!
خب سبزی چی؟
این عنوانی هست که کل نیست و جز است!
اما فرض کنید چنین عنوانی باشد: “ترکیب سبزی قرمه سبزی”.
اینجا شما روند و روشی برای بیان و توصیف و سنجش این عنوان و تیتر با آنچه باید باشد، شروع میکنید.
نکته این است که اگر نمیتوانید موضوعی را در یک تا صد کلمه بیان کنید، در گنگی به سر میبرید و نه خودتان میدانید چه میخواهید بگویید و بفروشید نه دیگران!
شاید بدجوری نیازمند شفاف سازی در تیتر و عنوان افکار، محصولات و ایده های خود هستید.