جستجو کردن
بستن این جعبه جستجو.
نشخوار فکری

درمان گاو نشخوار فکری با نوشتن + 1 تمرین

نشخوار فکری معمولا افکار زیاد و گسترده ای نیست.

اگر با نوشتن این نشخوارها رو بیاریم رو کاغذ احتمالا از دو سه صفحه بیشتر نمیشن و ما از خودمون میپرسیم آیا واقعا اونقدر که فکر میکردم حجم افکار پشت ذهنم زیاد بود؟

یا شاید تک واژه ها و کلماتی بودند که تو ذهنتون دائم میچرخیدن.

گمان میکنم کارکرد اصلی این نشخوارهای فکری مربوط به حجم و میزان و شدت آن نیست!

عملکرد اساسی این نشخوارهای فکری بر نگهدارندگی آن استوار است.

به این صورت که مغز و ذهن به صورت پیش فرض در حال تولید فکر و فرستادن اینها به چرخه و جریان ذهنی هست.

اما زمانیکه نشخوارهای فکری تولید میشن پیش از ورود به جریان ذهنی انسدادی رو ایجاد میکنند و نه خودشون وارد جریان ذهنی میشن نه میذارن بقیه افکاری که تولید شدند وارد این چرخه بشن.

در این صورت ما با یک انسداد جدی در ذهن و مغز مواجه میشیم و در واقع فکر میکنیم که در حال فکر کردن هستیم.

ما با نشخوار فکری در مرحله پیشافکری گیر میکنیم و این تقریبا هیچ ارتباطی با تفکر و جریان ذهنی نداره.

فکر و جریان ذهنی متکی به حرکت است. در واقع فکر مثل این هست که شما تصمیم بگیرید از نقطه الف به نقطه ق برسید و میدونید برای این موضوع مسیری هست که باید طی کنید.

اینکه شما میدونید در نقطه الف هستید بیشتر در مرحله دانستن قرار میگیره.

این دانسته میتونه کم اهمیت باشه یا دائم تکرار بشه و چاق و فربه بشه و امکان عبورش از دروازه دانسته به فکر و جریان ذهنی وجود نداشته باشه.

فرض کنید شما میدونید که در شهر سمنان زندگی میکنید. این دانسته اگر دائم در ذهن شما تکرار بشه به همون نشخوار فکری تبدیل میشه.

دائم این دانسته به صورت کلمه و تصویر دم در دورازه ذهن و فکر جمع میشه.

سمنان، سمنان، سمنان، سمنان و…

این سمنان اونقدر چاق میشه که پشت جریان فکر گیر میکنه و هر بار که دانسته های دیگه خواستار عبور و ورود به فکر و جریان ذهنی هستند آنچه وارد میشه قسمتی از این سمنان چاق هست.

انباشت ذهنی که پشت این سمنان گیر کردن و در حال فشار برای خروج از دانسته و ورود به فکر هستند بیشتر و بیشتر میشه و داد وفریادشون بلند میشه.

در این حالت اولین اتفاقی که میفته انرژی کم یا فوران کوتاه مدت انرژی در شما هست.

سکته نشخوار فکری و ذهنی رو چطور درمان کنیم؟

گاهی لازم هست فرایندها رو به کمک کاتالیزورها تسریع ببخشیم و از باقی ماندگی و گندیدنشون جلوگیری کنیم.

مهمترین دستاورد بشر در تبدیل فکر و دانسته به چیز دیگر، استفاده از نوشته و کلمه هست!

قبلا هم گفتم: “شما موظفید به دانسته ها اجازه خروج و قرار گیری مر جریان ذهنی و فکر رو بدید. اسیر نیاوردید که توی ذهنتون حبسش میکنید!”

لازم هم نیست که این دانسته ها رو لزوما با دیگران به اشتراک بگذارید. اولین کسی که نیاز دارید باهاش ارتباط برقرار کنید خودتون هستید.

اولین نفری که ضرورت فهم زبانش رو دارید، خودتون هستید نه دیگران!

برگردیم به مثال سمنان.

فرض کنید اینکه در سمنان زندگی میکنید حالا تبدیل شده به نشخوار فکری شما.

به هر دلیلی. ممکنه از اینکه در این شهر هستید ناراحتید یا از اینکه قراره ترکش کنید یا…

همین کلمه سمنان رو شروع کنید بنویسید. و بعد برای اینکه از فرمت نشخوار فکری خارجش کنید و به جریان ذهنی و فکر تبدیلش کنید، شروع کنید باهاش جمله بسازید.

شروع کنید به آزاد نویسی راجع به سمنان. هر احساس و اندیشه و پیش فرض و احتمالی دارید راجع به سمنان بنویسید.

به احتمال زیاد در همین مرحله گیر میکنید.

چرا؟

بهتون گفتم افکار نشخوار کننده بیش از اونکه وسیع و گسترده باشند، نقطه ای اما انباشته و چاق هستند.

شما با نوشتن و تبدیل ذهنیت به عمل اون کاتالیزور رو فعال میکنید.

تا بتونید این سمنان چاق رو ذره ذره وارد جریان فکر کنید و با تخلیه شدن این سمنان به دانسته های دیگر که انباشت نداشته و به سرعت در جریان فکر و ذهن قرار میگیرند اجازه ورود میدهید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *