از اصلیترین کلیدواژههای این سایت معماری است. اما خب هنوز در صف است و نوبتش نشده که به آن بپردازیم اما وبینار نوشتیار آقای شاهین کلانتری همین امروز و آنچه قسمت مهمی از هدف من برای موضوع معماری و نوشتن بود دراین وبینار مطرح شد که باعث شد اندکی رسیدن به این کلیدواژه را جلو بیندازم. چرا؟
معماری یک شغل یا تخصص نیست. باورتان بشود یا نه ما همواره در هر لحظه از زندگی در حال معماری هستیم. معماری یعنی ساختار.
معماری ساختمان و منظر شهری، معماری داخلی، معماری نقاشی. معماری ریزتراشههای سی پی یو، معماری رابطه با مادر، معماری دستشویی، معماری ذهن و… معماری یک کلید واژه اساسی برای من است و از آنجایی که ارتباط مهمی با نقطه، خط، الگو و شِما دارد، بر آن شدم تا در این یادداشت اندکی از رابطه معماری و نوشتن بگویم.
البته آقای کلانتری امروز از اهمیت معماری در شروع داستاننویسی صحبت کردند که موضوعی بسیار مهم است و اگر در بستر اینترنت جستجو گنید مقالات ارزشمند بسیاری در این باره شما را راهنمایی خواهند کرد. برای من که نوینسدهای به شدت اهل توصیف بودم(یا هنوز هستم) معمولا داستانها با یک جمله شروعِ وضعیت و سپس معماری محیط آغاز میشود. بیش از دیالوگ یا حتی ظاهر شخص.
یکی از نکات مهم نویسندگی جهانسازیست که قسمت مهم آن تعیین تکلیف برای معماری محیط و سازههاست. در این زمینه ما نیاز دارم یا عکس ببینیم یا به شدت اهل مطالعه و پیگیری اخبار و الگوهای معماری باشیم.
در این سایت بر روی معماری و نوشتن در راستای زندگی، توسعه و تغییر صحبت خواهد شد اما در زمانی دیگر. در زمان حال به موضع جهانسازی با معماری اشارهای خواهم کرد تا متوجه شویم که ایده اساسی داستان میتواند بسیار بر معماری جهان آن تکیه کند. مانند آن کاری که جی.کی.رولینگ، جی.آر.تالکین، جورج اورول و بی نهایت نویسنده دیگر از آن استفاده کردند.
فرض کنید ارباب حلقهها در کوچه پس کوچههای تهران اتفاق میافتاد. مطمئن باشید پلات داستان کاملا عوض میشد. شاید شما همان موضوع و سوژه را در تهران پیاده کنید اما محیط و معماری و هر آنچه در آنست کاملا خط داستان را تغییر میداد.
یکی از نمونههای موفق و نام آشنا در الگوی جهانسازی را میتوان در مانگای تایتان مهاجم به نوشته و طراحی هاجیمه ایسایاما به چشم دید.
جهانسازی داستان اصلا به حالت پیچیدهای صورت نگرفته. در تاریخ و دنیای واقعی مثال آن بسیار است اما این ایسایاما بوده که توانسته آن را به به سرانجام برساند. حتی آثار درخشان و بیرقیب هایائو میازاکی را نگاه کنید. خانه، حمامخانه، ساحل، کوهستان. آیا چیز پیچیده ای در آن وجود دارد؟ نه.
این هنر میازاکی است که آن را جادویی میکند. اگر اهرام مصر درواقعیت فقط یک سری مخروط غیرقابل استفاده با داستانی غم انگیز پشتش هستند این نویسندگان و ذهن انسان است که به آن تخیل و جادو میبخشد و در درجه اول این معماری آنست که توجه برا جلب میکند.
توصیه برای حساسیت نسبت به معماری
از فردا که در خیابانها قدم زدید، به تمام محیط نگاه کنید. به ساختمانها، به منظر نرم و منظر سخت شهری. به احساس و تصویری که در ذهن شما میسازند دقت کنید. چه تصوری برایتان ایجاد میشود؟ مثلا یاد معادن سنگ و نفت و خشکی و گرما و محیط فیلمهای دفاع مقدس میافتید؟ احساس میکنید اینجا با ژاپن فرقی ندارد؟ حس زندان و شب و زباله و ویدیوهای نفرت انگیز اهنگهای دهه هشتاد را به یادتان میآورد؟
برای دریافت اهمیت معماری بر مفهوم این لینک را مطالعه بفرمایید.