جستجو کردن
بستن این جعبه جستجو.
داستایفسکی

داستایفسکی مزخرف زیاد می‌گوید!

در یک کتابی که خاطرم نیست اعترافی از داستایفسکی رو خوندم.

بزرگوار فرموده بود: “اگر وقتی دستم رو رو کاغذ می‌ذارم می‌تونستم کلی توضیحات و توصیفات اضافه ای که هر بار می‌نویسم رو حذف کنم خوب بود اما نمی‌تونم!”

من در این مورد با شادوران داستایفسکی خیلی موافق نیستم. به زعم من چرایی و چگونگی قلم خشکی ناپذیر و روان و تیز و بدون سانسور داستایفسکی همین خلط شدگی توصیفات و توضیحات بود که متاسفانه داستای عزیز این خلط رو اون خلط می‌بینه! یه چی تو مایه های تف و مُف!

روشن تر بیان کنم. اکثر ما هنگام نویسندگی و نوشتن یا حتی بیان احساسات و عواطف شخصی گمان می‌کنیم که در حال تنظیم شکایت نامه برای آن مقام محترم هستیم!

اما کلید موفقیت در ارتباط با ذهنیت عاطفی، نوشتن جملات و دیالوگها، صحنه پردازی، شخصیت پردازی بهتر و حتی خلاقیت همین نوشتن و بیان بی محابا هست!

امی دیردون می‌فرمایند: “بهترین و به یادماندنی ترین داستانها آنهایی نیستند که بسیار عاقلانه پیش می‌روند! آنهایی هستند که بیشتر از هر کسی و هر چیزی با احساسات عمیق شما ارتباط برقرار می‌کنند.”

اگر نتوانید با توصیفات و توضیحات خود درباره موقعیتها و افراد و حتی خودتان با دیگران ارتباط برقرار کنید، همان بهتر که ننویسید! نگویید!

اشتباه نکنید شما را سرد نمی‌کنم! برعکس صادقانه شما رو به بیان و قلم فرسایی و حتی نوشتن توضیحات و توصیفات بیهوده دعوت می‌کنم.

اگر همه آنها رو بنویسید تنها زحمتی که دارید بازنویسی است که دیگر با داشتن نسخه ای مکتوب و سیو شده، لول آپ کردن راحتتر و عملی تر می‌نماید.

اما اگر همین اضافیات رو ننویسید زمان زیادی رو به وسواس و دور خود چرخیدن اختصاص می‌دهید که چطور بهترین جمله رو بنویسید و چطور بهترین و چطور و…

چاره کار در زیاده گویی و زیاده نویسیست!

بریدن درزهای اضافه و پاک دوزی باشه واسه بعد.

عزیز دلم داستا، من ترجیح می‌دم بمونم تو این راستا!

راستای توصیفات و توضیحات بسیار در هنگام نوشتن و قلع و قمع را بذارم برای فردا و فرداها!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *